یکى از اصحاب بزرگ پیامبر صلى الله علیه و آله (ابوایوب انصارى ) بود. موقعى که پیامبر صلى الله علیه و آله از مکه به مدینه هجرت کردند، همه قبایل مدینه تقاضا کردند که پیامبر صلى الله علیه و آله بر آنان فرود آید! پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر جا شترم نشست همانجا را انتخاب کنم . تا اینکه نزدیک خانه هاى (بنى مالک بن النجار) رسید در محلى که بعدها درب مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله قرار گرفت ، شتر به زمین نشست . پس از اندکى برخاست و به راه افتاد، باز به محل اول برگشت و به زمین نشست . مردم نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمدند و هرکس او را به خانه خودش دعوت مى کرد. ابوایوب فورى خورجین پیامبر صلى الله علیه و آله را از پشت شتر گرفت و به خانه خود برد. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: خورجین چه شد؟ گفتند: ابوایوب آن را به خانه خود برد. فرمود: شخص باید همراه بارش و به خانه ابوایوب تشریف بردند و تا موقعى که خانه هاى اطراف مسجد ساخته شد در خانه ابوایوب تشریف داشتند. اول در اطاق پایین و همکف بودند بعد ابوایوب عرضه داشتند یا رسول الله صلى الله علیه و آله مناسب نیست شما در طبقه پایین و ما در طبقه فوقانى باشیم ، خوب است شما بالا تشریف ببرید. حضرت قبول کردند و دستور دادند اثاثیه را به طبقه فوقانى ببرند. او در تمام جنگها همانند بدر و احد و غزوات در رکاب پیامبر صلى الله علیه و آله با دشمنانش مى جنگید و شهامتهاى بزرگى از خود نشان مى داد. در جنگ خیبر پس از پیروزى در برگشت پشت خیمه پیامبر صلى الله علیه و آله نگهبانى مى داد وقتى صبح شد پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: بیرون خیمه چه کسى است ؟ عرض کرد: منم ابوایوب ... دوباره پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: خدا ترا رحمت کند. (آرى ابوایوب از راه احسان و نیکى با مال و جان این دعاى پیامبر صلى الله علیه و آله نصیب او شد.)(21) |